از آن جا که کسب و کارهای جدید، جایگاههای جدیدی ایجاد میکنند، فرصتهایی را برای تحرک اجتماعی روبهرشد، تقویت انعطافپذیری اقتصادی و تقویت رقابت و بهرهوری اقتصادی فراهم میکنند. اما امروزه چالشهای مدیریتی یک تجارت موفق، پیچیدهتر و دشوارتر از هر زمان دیگری است. نوآوریهای فنی، تولیدی، تغییر در آییننامههای تجاری و افزایش رقابت بینالمللی فشارهای زیادی بر مدیران کسب و کارها وارد کرده و در نتیجه، میزان شكست شرکتهای نوپا و حتی شرکتهای جوان، در سطح بالایی قرار دارد.
طبق آمار میزان شكست در مشاغل کوچک در پنج سال اول بیش از ۵۰٪ است همچنین بیش از ۲۰٪ سرمایهگذاریهای جدید در سال اول از بین میروند و ۶۶٪ در شش سال اول شکست میخورند.
بقا و رشد تجارت هم به عوامل بیرونی و هم به عوامل درونى بستگی دارد. در حالی که ممکن است بیشتر چالشهای تجاری قابل پیشبینی باشند، اما برخی از آنها کاملاً غیر قابل پیشبینی هستند (به طور مثال بیماری نظیر کرونا). برای موفقیت در مشاغل، یک تیم مدیریت باید به تمام جنبههایی که ممکن است تأثیری هرچند جزیی بر روی کارآیی تجارت داشته باشند توجه كند و مهارتهای خود را در بهرهگیری از فرصتها و همچنین کاهش تهدیدها نشان دهد و توانایی داشته باشد تهدیدها را به فرصت تبدیل نماید.
نتایج یک تحقیق در کانادا که به بررسی دلایل ورشکستگی شركتها پرداخته، نشان میدهد که تقریباً نیمی از بنگاههای اقتصادی در این کشور به دلیل مشکلات داخلی ناشی از بیتجربگی و عدم دانش مدیران ورشکسته میشوند. این نشان میدهد که انگیزه و مهارتهای مدیریتی در موفقيت و شكست بنگاهها چهقدر تأثیرگذار است. اکثر مطالعات در زمینهی دلایل شکست کسب و کارها، «عدم مهارتهای مدیریتی» را به عنوان مهمترین عامل معرفى کردهاند. عدم تمایل مدیران به پذیرش مشاورهی حرفهای، شانس بقا کسب و کار را در صحنهی رقابت کاهش میدهد.
عموماً بنگاههای اقتصادی در ایران از دو بُعد دچار آسیب میشوند: بُعد بیرونی و بُعد درونی.
عدم مدیریت مناسب، عدم حمایت مالی بانکها و مؤسسات مالی، شرایط اقتصادی نامناسب، سیاستهای متغیر دولتها و نبود ثبات در قوانین و مقررات، عدم حمایت از کارآفرینان، نبود ضمانت و نظارت بر اجرای قوانین مالیات، مجوزهای تجاری و فعالیت و بوروکراسیهای اداری از جمله مهمترین عوامل شکست در کسب و کارهای ایران هستند که بُعد بیرونسازمانی دارند.
و اما از عوامل درونی تأثیرگذار بر شکست کسب و کار در ایران و عدم موفقیت در مشاغل کوچک تازه تأسیس میتوان به نداشتن مهارتهای مدیریتی مانند مدیریت بازاریابی، منابع مالی، منابع انسانی، مدیریت راهبردی و مدیریت بحران اشاره کرد همچنین تغییر انگیزهها در چرخهی عمر سازمان و داشتن نگاه سنتی به تجارت، حضور در فضای آنلاین بدون ایجاد زیرساختهای لازم و نداشتن راهبرد مناسب آن، اصرار بر اشتباه و عدم توانایی در مدیریت زمان، از دیگر دلایل شکست کسب و کارها در ایران هستند.
کارآفرین ناموفق، صاحب یک تجارت ناموفق است؛ یعنی سرمایهگذاری وقتی نتواند تحت مالکیت و مدیریت فعلی خود به فعالیت خود ادامه دهد، شکست میخورد.
یک کارآفرین موفق صاحب كسب و كاری است که میتواند بر چالشها و مشکلات مختلف غلبه کرده و در شرایط دشوار به كار خود ادامه دهد، اگر چه با سختیهایی همراه باشد.
کارآفرینان بعضاً از نقاط ضعف خود در مهارتهای مدیریتی به خصوص در شروع کسب و کارشان اطلاع دارند. آنها به صورت مشترک عواملی چون عدم مهارتهای مدیریتی، مهارتهای بازاریابی و مهارتهای مدیریت بحران، الگوی فروش ضعیف، راهبرد نامناسب، تأمین اعتبار مشاغل، عدم همبستگی بین راهبردهای تولید و بازاریابی و قیمتگذاری نامناسب در کسب و کارشان را عمدهترین دلایل شکست میدانند. دلیل اصلی این ضعف در ایران را باید در عدم آموزش تجربى این مهارتها در آموزش علمى دانشگاهی جستوجو کرد. علیرغم میزان بالای فارغ التحصیلان دانشگاه در ایران، آموزش کارآفرینی در هيچ يک از رشتههای تحصیلی و برنامههای درسی گنجانده نشده است. بنابراین دانشجویان فارغالتحصیل ایرانی به جای این که یک کارفرما و یا کارآفرین باشند، برای کارمند بودن آماده میشوند.
وضعیت نامناسب اقتصادی یکی از مهمترین عوامل شکست کسب و کارها برای هر دو گروه کارآفرینان موفق و ناموفق است. در حقیقت، حتی افرادی که میتوانند در شرایط اقتصادی بد در مشاغل خود زنده بمانند، از تأثیر محیط اقتصادی ناپایدار، آشفته، تحت تحریم، گرفتار تورم و نرخ بهرهی بالا در امان نيستند.
در بسیاری از موارد شركتها به دلیل شكست در تجارت، در زمان مناسب به وام و حمایت مالی دسترسی پیدا نمیکنند و به تبع آن همهی فعالیتهای تجاری را متوقف میکنند. با این حال کارآفرینان موفق که دارای یک راهبرد تجاری و سرمایهگذاری مناسب هستند، علیرغم عدم دسترسی به منابع مالی، موفق به دوام در مشاغل خود میشوند. همچنین عدم انگيزهی کارآفرینان ناموفق نشانگر عدم موفقیت کسب و کار آنها بوده است. آنها به تغییر انگیزه در گذر زمان، کمبود انگیزه برای ادامهی کار و ناامیدی در تجارت اشاره کردهاند. بدیهی است که یک تجارت به خصوص مبتدیان با چالشهای زیادی سروکار دارد و کارآفرینان موفق کسانی هستند که برای مقابله با این چالشها به اندازهی کافی قوی و با پشتکار باشند. همانطور اگر کارآفرینان ناموفق انگیزهی کافی برای ادامهی کار و غلبه بر مشکلات را نداشته باشند، میتواند یک عامل مهم برای عدم موفقیت تجارتشان باشد.
اکنون پس از شناخت مهمترین عوامل شکست کسب و کارهای کوچک و متوسط، هفت راهكار سادهی مدیریتی برای مقابله با آن را معرفی میکنیم.
نیروی کار بسیار متعهد ایجاد کنید. به افراد بگویید که ایدههایشان ارزشمند هستند و فرهنگی را فراهم كنيد که در آن بتوان صدای آنها را شنید، از كلیهی مهارتهای آنها استفاده كنيد و از آنها حمایت كنيد. فضاى اعتماد را در محيط كار ایجاد کنید. کارمندان برای تشویق به نوآوری باید احساس امنیت کنند. ایجاد این نوع محیط باعث افزایش تعامل کارمندان مىشود. این افراد شما هستند که پیشرفت فعالیتها را میسنجند و جهت آن را هدایت میکنند. این افراد شما هستند که در نهایت محصولات یا خدمات را به مشتریان تحویل میدهند. این افراد و تواناییهای شما، به صورت فردی و جمعی هستند که یک پروژه را به موفقیت تبدیل میکنند. سازمانها بدون كارمندان نمیتوانند وجود داشته باشند. افراد در هر پروژه مىتوانند تفاوت ایجاد کنند.
برای این که كارمندان تمام تلاش خود را بکنند، باید احساس کنند که رهبران یا مدیرانشان پشتیبانشان هستند. اگر چیزی دقیقاً طبق برنامهریزی پیش نرفت از آنها حمايت كنيد تا نتيجهی دلخواه بدست آيد. از ايدهها و نوآورىها عقب نمانید و راههای جدید انجام کارها را نادیده نگیرید. کارکنان شما بزرگترین دارایی سازمان شما هستند. حمایت نکردن از آنها، توجه نكردن به احساسات و نگرانى آنها و ناديده گرفتن مهارتهاى افراد، عدم شایستهسالاری و برآورده نشدن نیازها و خواستههای آنها منجر به از بین رفتن روحیهی تیمی و ایجاد چالش منفی درونسازمانی و احیاناً شکست سازمان میشود. كارمندان شما به مشتریان شما خدمات میدهند، مشکلات آنان را حل میکنند و به نوآوری کمک میکنند.
بسیاری از مديران این ويژگى منفی را دارند که از حل خطری که وجود دارد، خودداری مىکنند و یا آن را به زمان واگذار میکنند. مطمئناً اغلب خطرات قابل اجتناب هستند، با این حال بعضى از آنها را نمىتوان پيشبينى كرد (مانند بیماری COVID 19). بهتر است یک راهبرد برای کاهش ریسکهای قابل پیشبینی و غیر قابل پیشبینی وجود داشته باشد؛ باید هميشه یک نقشهی دوم برای بهروز آنها داشته باشید. ارتباطات باز، شفافیت و همکاری با شرکای تجاری برای کاهش ریسک و موفقیت امری ضروری است. یک ساختار محکم ایجاد کنید. برنامهاى براى اولویتبندی و حل هر گونه مشکل که میتواند تلاش شما را به نتيجه برساند و یک ساختار ارتباطی و پشتیبانى را پیادهسازی کند، بسازيد. امكان ارتباط با کلیهی گروههای ذینفع و تآثيرپذير و حامیان مالی را فراهم كنيد. این راهبرد برای اکثر خطرات و تهدیدهای حین کار مناسب است.
مديران ادعا میکنند که بازخورد میخواهند، اما تنها در صورت مثبت بودن بازخورد به آن توجه مىكند. هر گونه بازخوردى را که مدير ممکن است منفی تلقی کند، حتی اگر منجر به پیشرفت شود، نادیده مىگيرند. هنگامی که کارکنان و مشتریان بازخورد ارائه مىدهند، این بدان معنی است که آنها درگیر هستند. یکی از سریعترین عوامل شكست، نادیده گرفتن صدای آنها و دفن نگرانیهای آنها است. در چنین شرایطی، از بازخوردهای منفی میتوانید راهکار بهتر و همآهنگتری با نیاز بازار ایجاد کنید. در واقعیت بازخوردهای منفی و یا در فشار قرار گرفتن باعث بروز ایدههای بهتر و خلاقیت بیشتری میگردند. میتوانید یک گروه برای بررسی این بازخوردها ایجاد نمایید. ارائه و دریافت بازخورد برای ارتباط موثر و عملکرد بالای تیم، ضروری است؛ این یک چرخه است. واقعیت این است که اگر به بازخوردها توجه نکنید، کسب و کار خودتان را عقب میاندازید. درخواست بازخورد مستقیم از مشتری نیز برای مدیریت انتظاراتِ آنان سودمند است. بازخورد برای بهبود مداوم نباید فقط به سمت پایین ارائه شود، بلکه به سمت بالا و جانبی نیز باید ارائه شود.
ما در زمان تحولات سازمانی سریع زندگی میکنیم. بیشتر سازمانها چندین پروژه و برنامه دارند که همزمان اتفاق میافتد. برخى به یک پروژه نسبت پروژهی دیگر توجه بيشترى میکنند. اگر میخواهید پروژهی شما شکست بخورد، در یک حباب زندگی کنید و فرض کنید فقط یک پروژه شما اولویت دارد و خود را نگران همآهنگی با سایر پروژهها و ارتباط با مديران و تیمهای پروژههای دیگر نکنید؛ اما اگر میخواهید پروژهی شما موفق شود، برعکس آن را انجام دهید. اگر توانایی رسیدگی به چندین پروژه و یا خدمات و تولید را در حوزههای مختلف ندارید، از انجام آن به شدت خودداری کنید و یک کار را با بهترین کیفیت و بهترین زمان پاسخگویی به نیاز انجام دهید. و اگر توانایی سازمانی خود را در ایجاد تنوع دیدید از تمرکز بر آنها غافل نشوید. قبل از ایجاد راهبرد تنوع و جهتگیری، دادهها را از منابع داخلی و خارجی (کارکنان و مشتریان)، جمعآوری کنید. شما باید درک کنید (حدس بزنید یا فرض کنید) پروژههای دیگر برای دستیابی به چه هدفهایی تلاش میکنند و چرا؟
مطمئناً همهی ما میخواهیم کلیهی خدمات، تولیدات و فعالیتهای ما با هزینهی كم و با برنامه انجام شوند اما اگر کیفیت را برای رسیدن به آن اهداف قربانی کنید، ممکن است تلاش شما موفقیتآمیز نباشد. توجه به این امر در مرحلهی طراحی و برنامهریزی ضروری است.
آيا جدول زمانبندى مهمترین چیز است؟ در پاسخ بايد گفت خير. دقت کنید که نمیگوییم مهم نیست، بلکه مهمترین نیست. بارها دیدهایم كه کیفیت قربانی زمانبندى در طول زمان مىشود. اگر واقعاً میخواهید کیفیت را همراه با زمانبندى كم داشته باشيد، حتماً مدیریت تغییرات را در نظر بگیرید و یک راهبرد درست و واضح را تهیه و پیادهسازی کنید. اطمینان حاصل کنید که کلیهی کارکنان مشارکت لازم را دارند.
براى دستیابی به موفقیت، برقراری ارتباطات منظم، شفاف و معتبر بین رهبری، کارمندان، ذینفعان و مشتریان یک ضرورت است. فقط در مواقع تغییر و یا در نقاط عطف فعالیت خود ارتباط برقرار نکنید. تقویت ارتباطات در جهتهاى مختلف ضروری است: بالا، پایین و جانبی. ارتباطات اعتماد ایجاد میکند. اعتماد باعث افزایش کارایی، عملکرد بهتر کارکنان و عملکرد کسب و کار میشود. همچنین در برخی مواقع اعتمادی که در ارتباطات خود ایجاد میکنید میتواند برای شما ایجاد اعتبار مالی کند.
در بسیاری از سازمانها مديران اطلاعات را برای کارکنان و مشتری پنهان یا دستکاری میکنند این عمل خوبی نیست و در نهايت حقیقت ظاهر میشود. به هر حال افراد درون و بیرون سازمان به اطلاعات یا وضعیت دسترسی پیدا میکنند و شفاف نبودن فقط به تقویت شایعات، نقض اعتماد و تأثیر منفی بر تعهد و تعامل منجر مىشود. مسئوليتپذیری و شفافیت عوامل بسیار مهمى در اعتمادسازی هستند. اگر میخواهید موفق باشید، در مورد آن چه اتفاق میافتد، با صداقت و شفافیت عمل کنید. تغییرات راهبردی سازمان را با افراد به اشتراک بگذارید. شفافیت هنری است که براى موفقیت در مديريت و زندگى لازم است (مگر اینکه در حوزهی مشاغلی با امنیت اطلاعاتی بالا فعال باشید).
برخی از محققان معتقدند در طی سالهای آینده تعدادی از کسب و کارها از بازار کار ناپدید خواهند شد. طبق گفتههای این کارشناسان در سال ۲۰۳۰ تعداد بسیاری از کارهای فیزیکی حذف خواهند شد، با توجه به نیاز روزافزون بازار به سرویسهای آنلاین، باید به فکر فردا باشید، شما میتوانید در هر شغل، کسب و کار و وضعیت کاری که هستید آیندهتان را با فعالیت در فضای مجازی (بسته به نوع فعالیت میتواند فیزیکی-اینترنتی و یا فقط اینترنتی باشد) به خوبی تأمین کنید. لازمهی آن داشتن وبسایت، فعالیت در شبکههای اجتماعی و اعمال راهبردهای بازاریابی دیجیتالی است.